خواب عجیبی دیدم یه رویای شیرین که میگم
دیدم لب یه پنجره وایستادم شهر آرومه هوا عالیه همیشه بارونه
دیدم یکی با پیانوش نشسته وسط این شهر یه ملودی آرومو قشنگ میزنه
و من تو آسمون پر ستاره ی این امشب خدارو میبینم که لبخند میزنه
جایی رو خواب دیدم که همه چیش از عشق بود
جایی که هنوز توش مردونگی ارزش بود